مردی در تاریکی می نویسد وزندگی می کند.چهارده سال پیش اودر جریان تصادف شدیدی نه تنها بینایی اش بلکه عشق زندگی اش لنا را نیز از دست داده است. این مرد از دو نام استفاده می کند:هری کین که اسم مستعاراوست و فیلم نامه ها وآثار ادبی اش را با این نام امضا می کند،وماتئوبلانکو که اسم واقعی اوست وبا آن زندگی می کند وتا پیش از این که دچار حادثه شود،فیلم هایش را هم با همین اسم کارگردانی می کرده خبر مرگ کارگزار بورسی به نام مارتل که زمانی یکی از فیلم های بلانکو را تهیه کرده می رسد.مدیر تولید سابق بلانکو، جودیت، به نظرمی رسد که با شنیدن این خبر پریشان شده است. سپس مرد جوان متظاهری که خودش را ری ایکس می نامد وپسر مارتل از کار در می آید از بلانکو می خواهد در نوشتن فیلم نامه ای که در واقع وسیله انتقام گیری اواز پدر بی توجهش است به او کمک کند. حالا به گذشته به سال 1992، می رویم و دل باختن مارتل به منشی اش لنا را می بینیم. لنا آرزو دارد بازیگر شود و در سال 1994که برای بازی در فیلم ((دخترها وچمدان ها))بلانکو امتحان می دهدبلانکو هم شیفته او می شود. با پیش رفتن ماجرا به حقایق دیگری در مورد گذشته وحال این شخصیت ها و روابط پیچیده میان شان پی می بریم.
نظر سنجی سایتimdb:
7.2/10
محدوده های تسلط the limits of control
آغوش های گسسته Los abrazos rotos/Broken embraces